چقدر دلش ميخواست زمان پشت همين چراغ قرمز براي دقايقي بايستد تا او بتواند كار كند و پول دربياورد. به ثانيههاي باقيمانده نگاه ميكند و بين خودروها ميرود. از پشت هر شيشه به راننده نگاه ميكند و با چشمانش از او ميخواهد كه دستمالي بخرد... چراغ خيلي زود سبز ميشود حتي زودتر از آنكه دستمالي از توي كيسهاش دربياورد. ماشينها حركت ميكنند و چشمش را به لولهاي كه دود سياهي توليد ميكند ميدوزد و سرفههايش سختتر ميشود.
هر روز در گوشه و كنار شهرهاي بزرگ، كودكاني را ميبينيم كه مجبورند كار كنند تا ناني براي خوردن داشته باشند. پشت هر چراغقرمزي كه بايستيم حتما يكي از اين بچهها را ميبينيم؛ بچههايي كه با چشماني مسخ شده به شيشه خودرو تكيه ميدهند و با نگاهشان التماس ميكنند كه جنس آنها را بخريم.
آنها كودكان معصومي هستند كه طعم محروميت را در لحظهلحظه زندگيشان ميچشند؛ كودكاني كه از تحصيل بازماندهاند. از بازيهاي كودكانه، از آب و غذا حتي از هوايي كه اين روزها كمياب شده است. در روزهاي آلودهاي كه كودكان دبستاني تعطيل ميشوند و در خانه ميمانند تا از ذرات معلق در امان باشند اين كودكان مجبورند تا پاسي از شب در شهر راه بروند و كار كنند. يكي از اقدامات خيرخواهانهاي كه دو تن از اعضاي باشگاه سبقتمجاز اقدام به انجام آن كردند توزيع ماسك در بين كودكان كار بوده است.
آقاي حيدري كه معلم يكي از مدارس دخترانه است به پيشنهاد شاگردش كه ايده خريد ماسك براي كودكان كار را داده بود عمل كرد و با كمك دانشآموزان مدرسه بيش از 150ماسك فيلتردار تهيه كردند و در اختيار يكي ديگر از اعضاي سبقت مجاز گذاشتند تا او با كمك دوستانش كار توزيع آن را انجام دهد. هفته پيش در يكي از روزهاي بسيار آلوده شهر اين كار انجام شد و 150كودك كار، ماسك فيلتردار بر دهانش زدند.
اين عضو باشگاه كه راضي به ذكر نامش در گزارش نشد درباره اين ماجرا ميگويد: هفته پيش در يكي از روزهايي كه با توجه به اعلام سازمان هواشناسي از آلودهترين روزهاي شهر تهران بود تصميم گرفتيم كه ماسكها را بين بچهها توزيع كنيم. در اين روز تمامي مدارس ابتدايي و پيشدبستاني تعطيل بودند اما كودكان كار همچنان مجبور بودند كه در اين هواي مسموم كار كنند. بنابراين وقتي آقاي حيدري به من گفت كه با كمك دانشآموزانش تعدادي ماسك تهيه كرده تا بين كودكان كار توزيع كند من پذيرفتم كه اين كار را انجام دهم و با كمك يكي از دوستانم اين عمل انجام شد.
او با اشاره به اينكه تصميم داشتيم ماسكها را در سه، چهار چهارراه در خيابان كارگر شمالي توزيع كنيم ميگويد: اما با توجه به تعداد بالاي كودكان كار، ماسكهاي فيلتردار علاوه بر اين نقاط در مناطقي ازجمله ميدان فاطمي، وليعصر، مطهري و... پخش شد.
اين خير اضافه ميكند: ما هم مثل همه شهروندان ميدانيم كه زدن ماسك در اين هواي بهشدت آلوده چندان تأثيري ندارد اما خواستيم با اين اقدام به همه نشان دهيم كه بايد به فكر كودكانكار هم بود؛ كودكاني كه با وجود هواي آلوده مجبورند كار كنند و هيچكس اهميتي به آنها نميدهد.
او ميگويد: بسياري از اين بچهها اصلا نميدانستند ماسك چيست؟ با تعجب ما را نگاه ميكردند و وقتي برايشان توضيح ميداديم كه هوا آلوده است و بايد اين را بزنيد بعضيها قبول ميكردند اما بعضي ديگر ميترسيدند و نميگذاشتند. براي خيلي از بچهها خودم ماسك زدم چون بلد نبودند استفاده كنند. آنها بچههاي معصومي هستند كه حتي از هوا محرومند.
اين فرد نيكوكار در ادامه به واكنش مردم اشاره ميكند و ميگويد: مردمي كه شاهد اين صحنه بودند كنار ما ميآمدند و ضمن گفتن خسته نباشيد از ما تشكر ميكردند كه به ياد كودكان كار هستيم و برايشان ماسك آوردهايم.
نظر شما